سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیباترین نوشته ها

FreeCod Fall Hafez

 

جک از یک مزرعه‌دار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت 100 دلار.

قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد. اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ جک آمد و گفت: «متأسفم جوون. خبر بدی برات دارم. الاغه مرد.»
جک جواب داد: «ایرادی نداره. همون پولم رو پس بده.»

مزرعه‌دار گفت: «نمی‌شه. آخه همه پول رو خرج کردم.»
جک گفت: «باشه. پس همون الاغ مرده رو بهم بده.»
مزرعه‌دار گفت: «می‌خوای باهاش چی کار کنی؟»
جک گفت: «می‌خوام باهاش قرعه‌کشی برگزار کنم.»
مزرعه‌دار گفت: «نمی‌شه که یه الاغ مرده رو به قرعه‌کشی گذاشت!»
جک گفت: «معلومه که می‌تونم. حالا ببین. فقط به کسی نمی‌گم که الاغ مرده است.»
یک ماه بعد مزرعه‌دار جک رو دید و پرسید: «از اون الاغ مرده چه خبر؟»

جک گفت: «به قرعه‌کشی گذاشتمش. 500 تا بلیت 2 دلاری فروختم و 998 دلار سود کردم.»
مزرعه‌دار پرسید: «هیچ کس هم شکایتی نکرد؟»
جک گفت:
«فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم 2دلارش رو پس دادم.»
همیشه در هر شکستی یک فرصت جهت بهره‌برداری هست.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/2/1 توسط حسین
درباره وبلاگ

حسین
نوشته های یک غریبه
zibatarin69@yahoo.com
bahar 20